[ black White ]
🤍 سیاه و سفید 🖤
part 21
+ ر..رایا ؟ آنیت ؟
« ویو تهیونگ »
کای : ا..ارباب ردی از بانو نیست ! ( ترس )
_ یعنی چییی نیست ؟؟ منو ببین میری این جنگل بی صاحبو زیر و رو میکنی و تا ا.تو برای من پیدا نکردی پاتو اینجا نمیزاری وگرنه چنان بلایی سرت میارم که کرک و پرای پرنده های آسمون رو سر بریده شدت بریزه برات جا افتاد ؟ ( خنده ترسناک )
کای : ( بچه لال شد )
_ گمشو !
کای : ( رفت )
سویون : هیقققق اگه بلایی سر ا.ت یا بچه اومده باشه هیققق چی هیققققققق !!
مادر ته : عههه دخترم انقد نفوذ بد نزن !!!
« ویو ا.ت »
آنیت : رایاااااا تند تررر برو دیگه هققق !
ا.ت تروخدا بیدار شو !
* ا.ت از شدت درد و خونریزی بیهوش شده بود و بیهوش سرش رو پای آنیت بود ...
بلاخره به بیمارستان رسیدن و ا.ت رو روی تخت بیمارستان گذاشتن و بردن اتاق عمل ...
رایا : اگه بلایی سرش بیاد چی؟؟ ( بغض )
آنیت : نباید بیاد نمیزارم بیاد ! ( گریه )
part 21
+ ر..رایا ؟ آنیت ؟
« ویو تهیونگ »
کای : ا..ارباب ردی از بانو نیست ! ( ترس )
_ یعنی چییی نیست ؟؟ منو ببین میری این جنگل بی صاحبو زیر و رو میکنی و تا ا.تو برای من پیدا نکردی پاتو اینجا نمیزاری وگرنه چنان بلایی سرت میارم که کرک و پرای پرنده های آسمون رو سر بریده شدت بریزه برات جا افتاد ؟ ( خنده ترسناک )
کای : ( بچه لال شد )
_ گمشو !
کای : ( رفت )
سویون : هیقققق اگه بلایی سر ا.ت یا بچه اومده باشه هیققق چی هیققققققق !!
مادر ته : عههه دخترم انقد نفوذ بد نزن !!!
« ویو ا.ت »
آنیت : رایاااااا تند تررر برو دیگه هققق !
ا.ت تروخدا بیدار شو !
* ا.ت از شدت درد و خونریزی بیهوش شده بود و بیهوش سرش رو پای آنیت بود ...
بلاخره به بیمارستان رسیدن و ا.ت رو روی تخت بیمارستان گذاشتن و بردن اتاق عمل ...
رایا : اگه بلایی سرش بیاد چی؟؟ ( بغض )
آنیت : نباید بیاد نمیزارم بیاد ! ( گریه )
۲۷۲
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.